بازاریابی عملکردی یکی از روشهای اثرگذار و محبوب بازاریابی در میان کسب و کارها است. در مقابل، برندینگ هم یکی از مهمترین عناصر برای هر کسب و کاری است. هر یک از این موارد در گذشته به صورت مجزا برای پیشبرد اهداف و رشد کسب و کارها مورد استفاده قرار میگرفته است. اما امروزه با ترکیب این دو روش به صورتی هوشمند میتوانید بازخوردهای بالایی برای کسب و کارتان به دست آورید و نرخ ROI خود را افزایش دهید. در این مقاله قصد داریم تا در خصوص برند مارکتینگ و تأثیرات شگرف آن بر دنیای کسب و کار صحبت کنیم؛ با ما همراه باشید:
برند مارکتینگ چیست؟
برند هویت یک کسب و کار است. اینکه یک کسب و کار چه میکند، هدفش چیست، چه محصول و خدماتی ارائه میدهد، چه کیفیت و نقطه تمایزی نسبت به دیگر کسب و کارها دارد و … همگی در حوزهی برند و هویت برند تعریف میشوند.
بازاریابی برند روشهایی را شامل میشود که هدفشان افزایش آگاهی از برند است. این روش بازاریابی برای هر دو نوع کسب کار B2B و B2C کاربردی و مفید است. در گذشته از برند مارکتینگ برای افزایش احساس مثبت در مشتریها استفاده میشد و این کار هم از طریق تبلیغات تلویزیونی صورت میگرفت هدف از برند مارکتینگ در بازاریابی سنتی این بود که مشتریهای بیشتری برند شما را از لوگو گرفته تا هدف و … بشناسند.
نگاهی به پرفورمنس مارکتینگ یا بازاریابی عملکردی
بازاریابی عملکردی به استراتژیهایی گفته میشود که میتوان نتایج آن را اندازهگیری کرد و شاخصهایی هم برای بخشهای پایینی قیف بازاریابی در نظر داشت. اهداف بسیاری از جمله افزایش فروش، افزایش تعامل و … در این نوع بازاریابی در دنبال میشود. نکتهی مهمی که در بازاریابی عملکردی مورد توجه است اثرگذاری بخشهای بالایی و پایینی قیف بازاریابی بر هم است.
تبلیغاتی که مبتنی بر عملکرد است باید به افزایش آگاهی از برند هم منجر شود و همینطور است برای برند مارکتینگ یعنی تبلیغاتی که با هدف افزایش آگاهی از برند صورت میپذیرد، باید به فروش بیشتر برسد. برای آشنایی بیشتر با این مبحث میتوانید مقالهی پرفورمنس مارکتینگ در عصر جدید را مطالعه کنید.
بازاریابی عملکردی و برند مارکتینگ در دنیای امروز
تحقیقات نشان داده که در سالهای اخیر تبلیغات دیجیتال رشد چشمگیری داشته در حالی که تبلیغات تلویزیونی کاهش پیدا کرده است. این موضوع نشان میدهد که بیشتر هزینهی تبلیغات و بازاریابی در حوزهی پرفومنس مارکتینگ صرف میشود و میتوان عملکردها را ارزیابی کرد. این روزها چندان مرز مشخصی بین بازاربی عملکردی و برند مارکتینگ وجود ندارد و این موضوع فرصتی خوب برای همکاری بین تلویزیون و فضای دیجتال ایجاد کرده است.
با ترکیب کردن این دو نوع مارکتینگ دیگر نمیتوان بر اساس شاخصهای قدیمی عمل کرد و باید شاخصهای ترکیبی برایشان در نظر گرفت. در غیر این صورت بازاریابی شما با شکست مواجه میشود. برای تعیین این شاخصها باید اهداف مشترک را پیدا کرد. به خاطر داشته باشید در این شاخصها کیفیت بیشتر از کمیت مورد توجه است.
تعیین اهداف مشترک
دقت داشته باشید اهدافی که برای افراد بالای قیف بازاریابی تعریف میکنید با اهدافی که برای افراد پایین قیف تعریف میکنید در تناقض نباشد. مهم است اهداف در هر مرحلهای در راستای هم باشند و راه را برای هم هموار کنند. در زیر چند مثال تعیین KPI در راستای هدف کلی قیف بازاریابی برایتان آوردهایم:
- کیفیت کاربرها: در دورههای زمانی مختلف (یک روز، یک هفته یا یک ماه) کاربرها چه فعالیتهایی در اپلیکیشن دارند.
- نرخ بازگشت: ارزش طول عمر مشتری به چه میزانی است؟
- توجه به برند: آیا تبلیغ اثر مثبتی بر مخاطب دارد و او را به خرید ترغیب میکند؟
- آیا کاربرها بدون دیدن تبلیغ و دریافت نوتیفیکیشن از سایت و اپ هم اقدام به خرید میکنند؟
داشتن پیام مشترک در رسانههای مختلف
بعد از عمل کردن به موارد گفته شده در برند مارکتینگ ، باید این نکته را به خاطر داشته باشید که پیامی مشترک در همهی رسانهها به اشتراک بگذارید. یعنی در تمام فرمهای تبلیغاتی و بازاریابی خود از تبلیغات تلویزیون گرفته تا بنرها دیجیتال و فیزیکی و … همه و همه باید یک مفهوم را به مخاطب القا کنند. پس تبلیغات خود را در مدیاهای مختلف مورد بررسی قرار دهید و بررسی کنید که:
- تبلیغ چه تصویری از برند شما در ذهن مخاطب میسازد؟
- آیا تبلیغ شناخت کافی از برند شما به مخاطب ارائه میکند؟
- آیا تبلیغتان شما را از دیگر برندها متمایز میکند؟
- آیا تبلیغ به مخاطبهای هدف نشان داده میشود؟
- آیا تبلیغ مشتری را به خرید یا دانلود اپلیکیشن یا … تشویق میکند؟
در صورتی که محصول ارائه شده شما یک اپ است، فراموش نکنید که کیفیت کاربرها نسبت به تعداد نصبها اهمیت بیشتری دارد. در نتیجه به غیر از شاخصهایی که برای ارزیابی تعداد نصب در نظر دارید، باید شاخصهایی هم برای بررسی کیفیت کاربرها در نظر داشته باشید.
ترکیب رسانهها
قدم بعدی این است که از ترکیب رسانهها برای رسیدن به هدفتان استفاده کنید که در ادامه از این رسانهها برایتان خواهیم گفت.
- رسانههایی که در بالای قیف بازاریابی استفاده میشوند: این رسانهها رسانههای گستردهای مثل تلویزیون و رادیو هستند که هزینهی نسبتاً بالایی دارند. به هر صورت اگر مشکلی در این مورد ندارید، با کاربرد بلند مدت این نوع رسانهها بازخورد بسیار خوبی دریافت خواهید کرد.
- رسانههایی که در وسط قیف بازاریابی کاربرد دارند: این رسانهها شامل ویدئو مارکتینگ است که داستان برند شما را برای مخاطب بیان کرده و او را تشویق میکند تا عمل مورد نظر شما را انجام دهد.
- رسانههایی که برای انتهای قیف بازاریابی مورد استفاده قرار میگیرند: تبلیغات CPI (نصبی) که با هزینهای پایین مخاطب را به مشتری تبدیل کرده و در نهایت کاربر اپلیکیشن شما را نصب میکند.
به خاطر بسپارید …
هر قدر پیام تبلیغاتی یکپارچهتری در رسانههای مختلف به اشتراک بگذارید، تبلیغات شما مؤثرتر و نتیجهبخشتر خواهد بود.